اتش نگرفتن عکس امام

اتش نگرفتن عکس امام

به گزارش صاحب نیوز : قبل از این که به خدمت سربازی بیایم کارگر ساده و غیر رسمی سازمان مسکن در بغداد بودم. در روز کارگرسال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد. آن روز در بغداد راهپیمایی و تظاهرات کارگری بود. مسیر تظاهرات به استادیوم ملی که ما به آن الشعب می‌گوییم ختم شد. و در انجا هم مراسمی تدارک دیده شده بود که یکی پس از دیگری اجرا می شد. این استادیوم ورزشی در بغداد است و نزدیک آن خانه‌های سازمانی افسران ارشد قرار دارد. آن روز استادیوم مملو از جمعیت بود. دسته‌های کارگری با پلاکاردها و تابلوهای فراوانی در استادیوم به چشم می‌خوردند ازدحام جمعیت آنقدر زیاد بود که جایی برای نشستن نبود. یکی از مراسمی که باید اجرا می‌شد و همه منتظر آن بودند سوزاندن عکس مقوایی انورسادات و امام خمینی بود. این دو عکس مقوایی را وسط زمین چمن آوردند. ابتدا عکس سادات را جلوتر آوردند و یک بطری بنزین روی ان ریختند و به آتش کشیدند. استادیوم از غریوشادی و هیاهو یکپارچه شور و هیجان شد. بعد از اینکه عکس سادات در میان هیاهوی تماشاگران سوخت عکس مقوایی امام خمینی را آوردند و یک بطری بنزین روی آن ریختند. مامور آتش زدن عکس کبریت را روشن کرد و زیر عکس برد، ولی آتش نگرفت، دوباره کبریت دیگری روشن کرد. باز هم آتش نگرفت، بارسوم کبریت را روشن کرد ولی فایده‌ای نداشت. این عمل چند بار تکرار شد چند نفر از بعثی‌ها با عجله دویدند و هرکدام فندک خودشان را روشن کردند باز بی فایده بود. عکس آتش نمی‌گرفت. استادیوم در سکوت عجیبی فرورفته بود. کسی از جایش تکان نمی‌خورد. بعثی‌های وسط میدان عجولانه سعی کردند هر طور شده عکس را به آتش بکشند ولی آتش نگرفت که نگرفت.

امام خمینی

بالاخره مغموم  و مفتضح عکس سالم را از میدان خارج کردند و بلافاصله برنامه بعدی شروع شد. نعیم حداد رئیس مجلس عراق و عده ای از نمایندگان و مقامات کارگری در آنجا بودند و با چشم خودشان این معجزه را دیدند. وقتی از استادیوم بیرون آمدیم مردم درباره این معجزه کمتر حرف می‌زدند. می‌ترسیدند متهم به طرفداری از امام خمینی بشوند و برایشان دردسر درست شود. وقتی شب به خانه آمدم خواستم حادثه را برای پدرم شرح دهم. او گفت خودش در تلویزیون بهتر از آنهایی که در استادیوم بودند دیده است. گفتم چطور؟ گفت دوربین تلویزیون همراه شعله کبریت به طرف عکس امام می‌آمد وقتی کبریت خاموش می‌شد دوربین جمعیت را نشان می‌داد و باز دوباره کبریت روشن را و دوباره جمعیت را .

چندین بار این عمل تکرار شد. معلوم بود که فیلمبردار مستاصل شده و نمی‌داند سکوت جمعیت را نشان دهد یا آتش نگرفتن عکس امام خمینی را. اتفاقا آن شب یکی از زنهای فامیل به خانه ماآمده بود او قبلا نسبت به امام خمینی فحاشی می‌کرد و پدرم او را منع می‌کرد بعد از دیدن گزارش تلویزیون به خانه ما آمده بود تا از پدرم عذرخواهی کند. من در واقع حادثه‌ای از جبهه ندارم چون بیش از یک شب در جبهه نبودم و این چند ماهی که خدمت کردم در پشت جبهه بود ولی همان شب که عملیات رمضان می‌خواست شروع شود یکی از سربازها که فامیل فرمانده گردان بود به پشت جبهه منتقل شد و مرا به جای او به خط مقدم فرستادند.

 



.

پرده خوش امد گویی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


ن : دوست خدا
ت : یک شنبه 20 ارديبهشت 1394


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.